والتر گروپیوس | Walter Gropius
والتر گروپیوس، متولد سال ۱۸۸۳ و درگذشتهٔ سال ۱۹۶۹، معمار آلمانی و مؤسس مدرسهٔ باوهاوس بود.نمیخواستم مسیر کسانی را دنبال کنم که از طریق تدریس نسخههای کوچکی از خودشان را تولید میکردند.
من نمیخواستم مسیر امثال کسانی را دنبال کنم که طوری تدریس میکردند تا نسخههای کوچکی از خودشان را تولید کنند. سَلَفِ من در وایمار «هانری وان ده ولده» بود و همهٔ آنچه که توانسته بود تولید کند وان ده ولدههای کوچک بود.
من احساس کردم که ضرورتاً باید با حقایقی عینی که ابزارهای فهم هستند شروع کرد؛ ساختمایهها، سطوح، حجمها، فضا و رنگ؛ و همچنین تلاش برای از بین بردن تقلید در هرکجا. وقتی شما دانشجو را در آب بیندازید تا غرق شود و یا شنا کند، دقیقاً در آن حال که دارد غرق میشود برای آموختنِ چیزی آماده است. (در گفتوگو با Jonathan Barnett در سال ۱۹۶۰، منتشر شده در مجلهٔ JSAH، سال ۲۰۱۸)
معماران، مجسمهسازان، نقاشان، همهٔ ما باید به صنعت رجوع کنیم. چراکه هنر «حرفه» نیست. تفاوتی ذاتی میان هنرمند و صنعتگر وجود ندارد. هنرمند همان صنعتگر ستایششده است. در مواقع نادر الهام، با پیشی گرفتن آگاهی از خواست یک صنعتگر، فیض آسمانی باعث میشود نتیجهٔ کار او به اثر هنری تبدیل شود. با این حال مهارت در پیشه برای هر هنرمند ضروری است. در همینجاست که منبع اصلی تصور خلاقانه نهفته است.
پس بیایید صنف جدیدی از صنعتگران بسازیم که در آن خبری از برتری طبقاتی که باعث ایجاد حصار تکبر میان هنرمندان و صنعتگران میشود نباشد. بیایید در کنار هم آرزو کنیم، بپنداریم و بسازیم ساختار تازهٔ آینده را، که معماری، مجسمهسازی و نقاشی را به مثابه یک کل واحد خواهد پذیرفت و روزگاری به منزلهٔ نماد متبلور ایمان جدید به دست میلیونها کارگر به سوی آسمان صعود خواهد کرد. (در بیانیهٔ افتتاح مدرسهٔ باوهاوس در وایمار، سال ۱۹۱۹، به نقل از کتاب «Programs and manifestoes on 20th century architecture»)
من همیشه به منزلهٔ یک «کارکردگرا» مورد حمله قرار گرفتهام. اما برای من واژهٔ «کارکرد» معنای گستردهتری از آن چیزی دارد که منتقدان همیشه {از سخنانم} برداشت کردهاند. جنبهٔ دیگری نیز از کارکرد وجود دارد که به همان اندازه مهم است: اقناع روح انسان. دو خانه ممکن است به اندازهٔ یکسانی در زمینهٔ خدمترسانی به ساکنانشان موفق باشند، اما ما یکی را زشت میخوانیم و دیگری را زیبا. چرا اینطور است؟ چون فراتر از کارکردهای فنی کارکردی روانی نیز وجود دارد. طراحی خوب همیشه بر مبنای رویکردی سهگانه است. یکی تکنیک است، دیگری اقتصاد و سومی فرم. نمیتوانیم به سادگی بگوییم {آنطور که فیلیپ جانسون میگوید} کارکرد باید از فرم تبعیت کند. این بیمعنی است. این فقط یکجور شیرینکاری لفظی {در برابر ایدهٔ تبعیت فرم از کارکرد} است. (در گفتگو با Jonathan Barnett در سال ۱۹۶۰، منتشر شده در مجلهٔ JSAH، سال ۲۰۱۸)