مانفردو تافوری: چیزی به عنوان نقد وجود ندارد، فقط تاریخ وجود دارد

چیزی به عنوان نقد وجود ندارد، فقط تاریخ وجود دارد. آنچه را که معمولاً به منزلهٔ نقد جا زده می‌شود -همان چیزی که شما در مجلات معماری می‌یابید- معماران تولید می‌کنند که بی‌تعارف مورخانِ بدی هستند. در مورد نگرانی شما دربارهٔ این که چه چیز باید موضوع نقد باشد، بگذارید این...

جانکارلو دکارلو: معماری به خودی خود نمی‌تواند چیزی را تغییر دهد؛ کار معماری آماده کردن مسیر تغییر است

تاریخ مصرف این ایده که معماری می‌تواند جامعه را تغییر دهد گذشته است، اما من همچنان باور دارم که معماری می‌تواند محرک‌های مادی ملموسی تولید کند که بتواند {جامعه را} به سوی تغییراتی از این نوع سوق دهد. معماری می‌تواند اوضاع را تحریک کند، می‌تواند جوی ایجاد کند که متعادل...

سزار پلی: مفیدترین نوع نقد نقدی است که بتوانم به کمک آن چیزهایی را ببینم که پیش‌تر ندیده بودم

مفیدترین شکل از نقد آن است که منتقد بینش‌های تازه‌ای را به کار من یا کار دیگر معماران اضافه کند، یعنی زمانی که {به کمک آن} بتوانم چیزهایی را ببینم که پیش‌تر ندیده بودم. مهم نیست که آن نقد مثبت است یا منفی. همانطور که می‌بینید مسئله این نیست. {آنچه مهم است} شیوه‌ای است...

استیون هال: از جنبه‌های تأسف‌برانگیز امروز این است که به حد کافی منتقد معماری وجود ندارد

من واقعاً معتقدم که معماری بسیار مهم است. من با اندیشهٔ وینستون چرچیل مبنی بر این که «نخست ما ساختمان‌هایمان را شکل می‌دهیم و سپس ساختمان‌ها ما را شکل می‌دهند» موافقم. یکی از جنبه‌های تأسف‌برانگیز امروز این است که به حد کافی منتقد معماری وجود ندارد. ضروری است که...

هلموت یان: قضاوت دربارهٔ یک بنا دشوار است؛ سال‌ها طول می‌کشد تا بفهمیم یک بنا درست کار می‌کند یا نه

قضاوت دربارهٔ یک بنا دشوار است. سال‌ها طول می‌کشد تا بفهمیم یک بنا درست کار می‌کند یا نه. به این سادگی نیست که از آدم‌هایی که در دفتر حاضرند بپرسیم این طرح را دوست دارید یا نه. در مورد تحسین و تشویق منتقدان و افراد بیرون از ماجرا صحبت نمی‌کنم؛ آنها حق یا صلاحیت دارند...

رافائل مونئو: امروز هرچه قابل ساختن باشد را می‌سازند اما برای ساختن چنین بناهایی توجیهی واقعی وجود ندارد

امروز هرچه قابل ساختن باشد، ساخته خواهد شد، اما هیچ استدلال و یا توجیهی واقعی برای این که چرا باید چنین بناهایی ساخته شود وجود ندارد. مطمئناً دانش معماری به فراوانی وجود دارد، اما نقد واقعی کمیاب است، حتی در روزنامه‌ها. هیچ‌کس در پی فهم معنای اجتماعی یک ساختمان نیست....

نادر تهرانی: نظام آموزشی ایران گفتمان لازمهٔ فرهنگ نقدمحور معماری را به طور کامل نادیده می‌گیرد

اگر در ساختار آموزشی سیستم غربی، به واسطهٔ جلسات عمومی بررسی پروژه‌ها، پروسهٔ گفتمان یک به یک بین دانشجو، استاد و کلاس‌هایی که بصورت سمیناری و میزگردی برگزار می‌شوند، برای نقد معماری جایگاهی بنیادین تعبیه شده است؛ نظام آموزشی ایران، روش‌ها و منش‌های گفتمانی لازمهٔ...

حسین سلطان‌زاده: معماری سنتی ما آنقدر تقدیس شده که کسی جرئت نمی‌کند انتقادی به آن وارد کند

معماری و شهرسازی سنتی کشور از چنان ارزش و غنایی برخوردار است که علاوه بر آنکه آن را به عنوان یکی از مهم‌ترین {…} افتخارات فرهنگی و تاریخی کشور می‌توان مورد ارزیابی قرار داد، از لحاظ آموزشی نیز مأخذ بسیار مناسبی به شمار می‌اید و گمان می‌کنم کمابیش همهٔ افراد به...

غلامحسین معماریان: آیا کسی آمد که بگوید استاد پیرنیا درست تحقیق کرده و یا اشتباه می‌گوید؟

از من می‌پرسید در این فضای آموزشی و حرفه‌ای {معماری ایران} کتاب و مطبوعات چه می‌کند. مسلماً تأثیر می‌گذارند. ولی شدت این تأثیر نوسان دارد. آثاری را که چاپ می‌کنم انتظار دارم در مطبوعات مورد نقد قرار گیرند. من دوست دارم مورد نقد و سرزنشی قرار گیرم تا در آثار بعدی پیشتر...

داراب دیبا: اگر استاد معماری به کار حرفه‌ای نپردازد و درد ساختن را نداند، حرفی برای گفتن در کلاس درس ندارد

زمانی که من درسم تمام شده بود و به عنوان استادیار وارد دانشگاه تهران شدم، رابطهٔ دانشگاه با تولید و طراحی و ساخت نزدیک به هم بود. غیرقابل تصور بود که یک نفر در دانشگاه تهران باشد و در دفتر کار نکند. اما اتفاق بدی که در این سه دهه افتاده این است که به مرور زمان گفتند...

داریوش بوربور: جهانی‌شدن منافاتی با حفظ سنت و فرهنگ ندارد

ما ایرانی‌ها اکثراً در ایرادگیری ید طولانی داریم ولی در ارائه راه حل بسیار ناتوان هستیم. همه چیز را سیاه-سفید می‌بینیم، زیاده در تمام موارد اظهارنظر می‌کنیم، قضاوت‌مان شخصی و غیرعلمی است و در خیلی از موارد بیهوده غلو می‌کنیم. به دلیل بی‌اطلاعی و یا کم‌اطلاعی از بقیه...

هادی هزاوه‌ای: خوش‌آمدن و بدآمدن در هنر معنی ندارد

من وقتی به طبیعت نگاه می‌کنم، طبیعت فقط رنگ و بافت و فرم و حجم نیست؛ بلکه هویت هم هست. یک هنرمند نه‌تنها باید عالِم و تاریخ‌دان باشد، بلکه باید نماد و سمبل‌های فرهنگ‌اش را نیز به خوبی بشناسد. هنرمند کارش گسترده‌تر از کسی است که در آزمایشگاه روی فسیل کار می‌کند. برای...

کامران صفامنش: معمار زمانی حق اظهار نظر دارد که چیزی را که بیانگر نظراتش است ساخته باشد

هر چند ممکن است بعضی همکاران من نظری جز این داشته باشند، ولی من معتقدم که معمار باید بتواند آن چه را که به عنوان نظر و دیدگاه بیان می‌کند بسازد، و در غیر این صورت بهتر است که در طرح آن جانب احتیاط را رعایت کند. به اعتقاد من معمار باید بتواند مابه‌ازای دقیق نظراتش را...

علی اعطا: فهم عمومی جامعهٔ ایران از معماری تحت تأثیر گفتمانی است که دلالان املاک تولید می‌کنند

از آنجایی که تصور می‌کنم معماری بیش از اینکه یک امر مهندسی و فنی باشد نسبت جدی با فرهنگ دارد، پس مثل هر پدیدهٔ فرهنگی دیگر نیاز به نقد و بررسی دارد؛ اگرچه رویه‌ها و سازوکارهای اقتصادی هم جای خود دارند. درحال حاضر می‌بینیم گفتمان رایج جامعه و آن فهم عمومی‌ای که افراد...

نادر تهرانی: ساخت و سازهایی که در حکم آزمون و خطا هستند دارند تهران را زنده‌زنده می‌خورند

اگر در امریکا خطر نابودی آفرینش‌های عالی معماری بر اثر حساسیت‌های بیش از اندازه و سخت‌گیری‌های هیئت‌های نظارت وجود دارد، مشکلی که هم اکنون در ایران داریم درست بر عکس است. به خاطر نبود هیچ‌گونه فرآیند نظارت، تهران دارد زنده‌زنده توسط ساخت و سازهایی که در حکم آزمون و...

پائولو مندز دا روشا: دانشکدهٔ معماری می‌تواند هستهٔ مرکزی همهٔ دانش‌ها باشد

نیاز است که دانشکده‌های معماری پهنهٔ وسیع‌تری از دانش‌ها را پوشش بدهند و فقط به {اموزش‌های مرتبط با} فنون ساختمانی اکتفا نکنند. معماری با اشکال مختلف دانش بشر از جمله انسان‌شناسی، نقد، فلسفه، زبان‌شناسی و علوم فنی سر و کار دارد. من خیال می‌کنم که در قلب یک دانشگاه،...

کامران دیبا: نقد معماری با فحاشی و مزخرف‌گویی دربارهٔ دیگران فرق دارد

آقای شیردل آمده‌اند مصاحبه کرده‌اند که این معماری {معماری موزهٔ هنرهای معاصر تهران} دروغ است. اولاً می‌تواند بگوید که این معماری مزخرف است، می‌تواند بگوید کپی است، اما معماری دروغ {است} یعنی چه؟ اگر اين ساختمان ساخته نشده بود ما همچين مجموعهٔ هنرى كه الان ميلياردها...

آیدین آغداشلو: کار هنری کردن، مانند راه رفتن روی لبه تیغ است؛ یک طرف آن خودشیفتگی و طرف دیگر آن سخت‌گیری بیش از حد است

اکثر آن‌هایی را هم که درباره‌‌شان نقد می‌نوشتم، می‌شناختم. ولی گذشت روزگار، زیاد شدن سن و ذهنی که کم‌تر خطاپوش می‌شود، باعث شده در مقالات آخری شفقت کمتری در کار باشد. از این جهت از کسانی که شفقت و مهربانی کمتری درباره‌شان به کار رفته است، معذرت‌خواهی می‌کنم. من بیشتر...