من کارهای فاستر، راجرز و پیانو را خیلی نمیپسندم. آنها اکنون دربارهٔ معماری پایدار حرف میزنند. نه اینکه با این موضوع مخالف باشم. فقط به نظرم میرسد دستاویزی شده است که فرایند طبیعی خلاقیت را مخدوش میکند. من هرچیزی را که مانع کار خلاقه در معماری بشود قبول ندارم. برای صرفهجویی در مصرف انرژی و پایداری، مهندسان تأسیسات بهتر از من میتوانند فکر کنند. بهتر کردن مصرف انرژی کار آنهاست. من اصلاً بلد نیستم. کار من خلاقیت فضایی است. یک زمانی کار معماری را به جامعهشناسها و اقتصاددانها هم سپردند. حالا مهندسان محیط زیست هم به آنها اضافه شدهاند. از نظر من معماری فقط فضاست. حجم هم فضاست. حجم را اگر از بیرون نگاه کنیم یک نوع فضا میشود. ما معماری را با حجم میبینیم و با فضا درک میکنیم. خیلی از کارهای فاستر از نظر امتیازات تکنیکی بالاست، وگرنه از نظر شکل و از نظر فضا در آنها خلاقیتی نیست. در حالی که در مورد کارهای زاها حدید اینطور نیست. او به موضوع بهینهکردن انرژی فکر نمیکند. ادعایی هم ندارد. فقط به فکر ایجاد فضایی خاص است. اگر انرژی آن بهینه هم نشد، نشد. البته من یک بحث دیگر هم دارم. اینها را که گفتم در عرصهٔ معماری خاصی است. وگرنه وقتی میخواهیم میلیونها خانه بسازیم، معلوم است صرفهجویی در انرژی اهمیت دارد. مثل یک پارلمان نیست که فقط یکی است و حالا اگر در آن صرفهجویی انرژی نشد چندان اهمیت ندارد. (در گفتگو با نویسندهٔ مجلهٔ معمار، ش 30، فروردین و اردیبهشت سال 1384)