یکی از وجوه مهم کار لویی کان حس لایهبندی فضایی است؛ «پیچیدن ویرانهها دور بنا»، که اجازه میدهد نور مستقیم و غیر مستقیم -همانطور که در میان لفافهٔ ساختمان حرکت میکند- بر چندین سطح مختلف فرود آید. لویی کان در یکی از جملات معروفش تصریح میکند که «پرتو واحد نور است که تاریکی حقیقی را نمایش میدهد». با این حال، نور برای او به خودی خود هدف نبود، بلکه بخشی از پندارهٔ خلق فضاهایی بزرگتر برای گردهمآیی مردم بود.
در مورد لوکوربوزیه، مهمترین اصلی که باید در نظر گرفت رابطه با بدن است. معماری لوکوربوزیه باید در حرکت درک شود، در حالی که معماری لویی کان در خلق فضاهای متمرکز و رقص مسیری که به آن مکان میرسد ایستاتر است. در مورد لوکوربوزیه، {معماری} بیشتر دربارهٔ مسیر کارگردانیشدهٔ بینندهٔ {بنا} است. همین است که رابطهٔ میان نور و معماری را به کار میاندازد، چرا که شما ناچارید اطراف آن حجمهای منحنی راه بروید تا ببینید که نور در حین حرکت شما تغییر میکند. من فکر میکنم استفادهٔ لوکوربوزیه از نور، {در مقایسه با} استفادهٔ میس یا کان، بیشتر تحت تأثیر سینما بود؛ از طریق ادراک حالت پویای نور و نمایش بیست و چهار فریم در ثانیه که توهم حرکت را ایجاد میکند. (در گفتگو با Isabel Concheiro، منتشر شده در نشریهٔ dAP: Digital Architectural Papers، ش ۱۵، سال ۲۰۱۴)